فیلم روز

معرفی و بررسی فیلمهای روز هالیوود و جهان!

فیلم روز

معرفی و بررسی فیلمهای روز هالیوود و جهان!

I want candy آبنبات می خواهم

 

I want candy

 

 

نام فارسی: من آبنبات می خواهم 

 

 

 

 

کارگردان: استیفن سرژیک

بازیگران:

Tom Riley, Tom Burke, Carmen Electra, Michelle Ryan, Eddie Marsan

تم: کمدی

 سال: ۲۰۰۷

خلاصه داستان:

 

 

جو و جان ، دانشجوی سینما و دو دوست صمیمی در آرزوی راه یابی به دنیای بزرگ و رویایی  هالیوود هستند. جو جوانی پرشور و احساسی و جان بر خلاف دوست و هم دانشگاهی اش بیشتر اهل حساب و کتاب و منطق است.

 

هردوی آنها مشترکا فیلمنامه ای را نوشته اند که روی موفیقت آن به شدت امیدوارند. آنها فیلمنامه ی خود را سکوی پرتابشان به هالیوود بزرگ می دانند.

 

اما استاد کلاس فیلمسازی شان ( که البته انگار تنها مسئول و سرپرست آن کالج بزرگ همین جناب استاد هستند . چون در طول فیلم هیچ شخصیت دیگری که بتوانند همکار یا ارشد ایشان باشند دیده نمی شه. واستاد یک تنه به رتق و فتق امور دانشگاه و دانشجویان و کلاسها می پردازند!! گه جای بسی تحسین و مرحبا داره!!) با گفتن این جمله که پایان نامه دانشجویان یک فیلم کوتاه دو دقیقه ای است نقشه ها و رویاهای جو و جان را بر باد می دهد. فیلمی که این دو برایش سالها برنامه ریزی کرده اند ، فیلمنامه ای 90 دقیقه ای دارد!!

 

جو و جان بعد از یک بحران روحی تصمیم می گیرند که بی خیال پایان نامه دانشگاه شوند و در عوض به دنبال رویایشان یعنی ساخت فیلمنامه ای که سه سال برای نوشتن آن وقت گذاشته اند بروند. این در حالی است که پدر جو از او می خواد که به فکر کار نان و آب دار تری باشد و به جای پرداختن به مزخرفاتی مثل سینما و فیلم سازی به مدرسه موتور رانی او بیاید و در آنجا کمک حال او باشد. اما جو از شغل کسل کننده پدر بیزار است.

 

اما ظاهرا فیلمنامه آنها ، تنها برای خود آنها یک شاهکار است و جو و جان در سفر به لندن برای پیدا کردن سرمایه گذاری برای ساخت فیلمنامه شان به بن بست می خورند. در یکی از همین روزها جو با تابلوی دفتر تهیه فیلم کوچکی روبرو می شود و تصمیم می گیرد در آنجا هم شانس خود را امتحان کند.

 و طبق معمول جان ، صفحه اول فیلمنامه را از حفظ می خواند اما وقتی  این بار هم با کم توجهی و بددهنی مدیر دفتر مواجهه می شوند، جو با مشاهده پوستر های روی دیوار و صحبتهای تهیه کننده متوجه می شود که آنجا دفتر تهیه فیلمهای غیر اخلاقی است.

 

جو در یک بحران فکری تصمیم می گیرد که مسیر ورودش را به هالیوود را تغییر دهد چه اشکالی دارد که سکوی پرتاب او به هالیوود به  فیلمنامه شاهکاری مثل آثار اسپیلبرگ ، یک فیلم غیر اخلاقی باشد؟!!!!

 

او روز بعد بدون اطلاع جان با شماره ایی که از هنرپیشه معروف تحت قرداد آن دفتر ، یعنی کندی، تماس می گیرد تا موافقت اورا برای بازی در فیلم خود جلب کند. این در حالی است که شانس او بسیار کم است زیرا کندی مدتهاست که با صاحب آن دفتر بر سر مسائلی به مشکل بر خورده است و دیگر با یکدیگر همکاری نمی کنند. اما مدیر برنامه های کندی موافقت خود را اعلام می کند و این بار جو با اطمینان نزد مدیر دفتر تهیه فیلم رفته و به او اطلاع می دهد که توانسته موافقت کندی را برای بازی در فیلم خود جلب کند حالا اگر او دفتر او آماده سرمایه گذاری برای فیلم او نیست ، می تواند سرمایه گذار دیگری پیدا کند!

 

مسلما جواب مدیر دفتر مثبت خواهد بود!! اما بین آن دو شرطی گذاشته می شود، کندی متوجه نشود که سرمایه گذار فیلم چه کسی است.

 

 جو با سرمایه ای که در اختیارش گذاشته می شود هویت تازه ای برای خود دست و پا می کند. لباسها و زیور آلات  جدید و گرانقیمت او حالا  ظاهر او را به تهیه کنندگان سینما نزدیکتر کرده است.

او تصمیم دارد که به جای یک فیلم غیر اخلاقی بی محتوا یک فیلم غیر اخلاقی با محتوا و هنری بسازد و برای این کار جان بیچاره را وادار می کند تا فیلمنامه جدیدی را بنویسد.

 

جو با کمک جان، و دیگر همکلاسی های خود و لیلا ، همکلاسی دیگرش که تعلق خاطر پنهانی ای به جو دارد به راست و ریست کردن کارها و تست گرفتن از افرادی می پردازند که برای بازی در فیلم آنها به کالج آمده اند!

 

اما بدشانسی دیگری از راه می رسد. کارفرمای مدیر دفتر تهیه فیلم که پیرمردی ثروتمند است به او اطلاع می دهد که کندی در حال نوشتن کتاب خاطرات خوداست و آنطور که در روزنامه ها بیان کرده قصد بازی در هیچ فیلمی را ندارد.

 

از طرف دیگر بسته پستی ای به جو می رسد که باز کردن آن با عروسک .... مواجهه می شود . بله. کندی سفارشی او تنها یک عروسک... بوده است نه کندی معروف ستاره ی مشهور!

 

 مدیر دفتر در هئیت استاد دانشگاه جو به خانه او راه میاید و وقتی در میا بد جو همه سرمایه را خرج لباس و زیور آلات و آن عروسک مسخره کرده است.جو را تهدید می کند که اگر به آنچه قول داده است عمل نکند ، او را خواهد کشت.

 

جو و جان که از ماجرا اطلاع ندارد، به مراسم امضای کتاب کندی می روند. در آنجا جان موفق می شود در برابر تعجب جو و لیلا فیلمنامه خود را به کندی بدهد و از او قول بگیرد که آن را مطالعه کند.

در برابر ناباوری آنها کندی به منزل جو می آید و میگوید فیلمنامه نظر او را جلب کرده و حاضر به همکاری با آنهاست. با وجود آنکه آنها سعی می کنند خود را تیمی حرفه ای جا بزنند اما خراب کاری های پی در پی شان کندی را متوجه می کند که با گروهی دانشجو و آماتور روبرو است اما او تصمیم خود را گرفته است.

 

ساخت فیلم شروع می شود آن هم در خانه جو و در زمانی که والدین او در منزل نیستند. آنها با دردسرهای مختلف موفق به ساخت فیلم می شوند. و از طرفی برای انجام دادن تکلیف خود در قبال فارغ التحصیلی یک فیلم کوتاه 2 دقیقه ای با بازی کندی نیز می سازند.

 

و در تمام این مدت بین کندی و جان که کارگردانی کار را بر عهده دارد علاقه ای شکل می گیرد و عشق لیلا به جو نیز افزایش می یابد.

 

اما در لحظه آخر دوباره همه چیز در هم می ریزد. مدیر دفتر فیلمسازی به سراغ جو می رود و در برابر چشمان حیرت زده کندی و لیلا و جان فیلم را تصاحب کرده و آنجا را ترک می کند. کندی متوجه می شود که در تمام این مدت برای دشمن خود بازی می کرده است. او تصور می کند که جان نیز در این باره گناهکار است آنها را با دلخوری ترک می کند. جان نیز نا امید و سرخورده از رفتن کندی و دروغ بهترین دوستش از گروه دوری می کند.

 

روز سرنوشت ساز از راه می رسد. روز نمایش شاهکار در کالج. اما قبل از شروع فیلم جان از راه رسیده و به جو اطلاع می دهد که فیلمها عوض شده اند و به جای فیلم دو دقیقه ای فلسفی شان فیلم غیر اخلاقی تا چند ثانیه دیگر به نمایش در می آید. و قبل از اقدام آنان چنین نیز می شود و در برابر حیرت همه فیلم به نمایش در می آید و البته این در حالی است که همکلاسی ها و والدین جو نیز در سالن حضور دارند .

 

از طرف دیگر فیلم کوتاه به دست کارفرما دفتر تهیه فیلم می رسدو مدیر دفتر تهیه فیلم که گمان می کند رو دست خورده است برای یافتن جو به کالج می رود اما در زمان نمایش فیلم از راه می رسد و متوجه می شود که با یک شاهکار در ژانر چنین فیلمهایی روبرو شده است.

 

 با نمایش فیلم جو و جان از دانشگاه اخراج می شوند و والدین جو نیز که متوجه شده اند در تمام مدت غیبت آنها در خانه آنها چه فیلمی تهیه شده است او را تنبیه کرده و جو به مدرسه موتور رانی پدر فرستاده می شود تا برای همیشه سینما و هالیوود را فراموش کند.

 

اما دوستان جوو جان در یک مجله پرونو متوجه می شوند که توفان عشق، فیلم آنها به عنوان فیلم برنده آن سال انتخاب شده است. در حالی که به جای تهیه کننده و کارگردان واقعی نام کارفرما و مدیر دفتر تهیه فیلم آورده شده است.

 

آنها جو را در جریان می گذارند و پدر جو وقتی متوجه موضوع می شود جو را برای گرفتن حقش تشویق میکند.

 

جو از جان می خواهد که او را همراهی کند اما جان که از اتفاقات افتاده سرخورده شده است حاضر به همراهی با جو نیست.

 

همه گروه به جز جان به محل بر پایی مسابقه می روند. در آنجا با کندی که برای خواندن فیلمهای کاندید و برنده روی سن رفته مواجهه می شوند.

 

جان نیز با صحبتهای دوست فروشنده اش که یک فروشگاه فروش فیلم دارد به محل مسابقه رفته و قبل از اعلام نام کارگردان و تهیه کننده به آنجا می رسد.

 

وقتی کندی و جان با یکدیگر مواجهه می شوند پی می برند که هنوز به یکدیگر علاقه دارند. لحظه ای بعد کندی نام جو و جان را به عنوان تهیه کننده و کارگردان می خواند و در برابر تشویق حضار و ناکامی کارفرما و مدیر دفتر تهیه فیلم کندی و جان و جو و لیلا به یکدیگر ابراز عشق می کنند.

 

 

درباره فیلم:

 

یک فیلم تین اینجری  سرشار از لحظه های کمدی و خنده دار که فکر می کنم حتی سخت گیر ترین  ببینده ها را هم راضی نگه دارد. فیلم بر خلاف موضوع داستانی خود فیلم ساده و نرمالی است . به یکبار دیدنش می ارزد. فکر نمی کنم دیدن آن برای کسی خسته کننده باشد.

 

بازیگران:

Carmen Electra

در نقش کندی

 

 

  Michelle Ryan

در نقش لیلا

 

 

Tom Riley

در نقش جو

 Tom Burke

در نقش جان

نظرات 1 + ارسال نظر
M یکشنبه 12 اسفند‌ماه سال 1386 ساعت 11:44 ق.ظ

عالی آزی جونم .همینطور ادامه بده
قبلا هم گفتم باز هم می گم (you number 1)
گلادیاتور همیشگی تو
M.F

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد